محل تبلیغات شما



ما از بچگی انتظار کشیدیم ؛ روزهارا شمردیم تا پدر از ماموریت بازگردد ، ساعت ها را با چرخش عقربه بزرگ می شمردیم تا بالاخره عقربه ی بزرگ ساعت دو را نشان بدهد تا بتوانیم برنامه مورد علاقه مان را ببینیم؛ یک هفته تمام لیوان شیرمان را زودتر از مادر تمام کردیم تا آخر بتوانیم عروسک پارچه ای مورد علاقه مان را جایزه بگیریم ؛ کمی هم که بزرگ تر شدیم روزهای هفته و ماه و سال را می شمردیم تا هر چه زودتر از شر مدرسه و درس و کتاب خلاص شویم ؛ حالا هم که جوان هایی پیر شده ایم
وقتی وسط مخمصه گیر افتادی ، تنها کسی که بهت کمک می کنه خودتی، یا تو قالب شاید علمی اش ، همون چیزی باشه که بهش میگن ضمیر ناخودآگاه! وقتی تحت فشاری باید بهترین تصمیم رو بگیری ولی اغلب آدم ها با تصمیم ها و رفتارهای عجولانه شون ،با الکی دست و پا زدن ، خودشونو بیشتر تو باتلاق مشکلات غرق می کنن و برگه برنده شون ، زمان، رو می سوزونن . در حالی که بعضی وقت ها لازمه یکم صبر کنیم و با کنترل کردن ضمیر ناخودآگاهمون زمان بخریم؛ بعضی وقت ها لازمه به جای روبه رویی سریع با

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها